قیچی به دست به آیینه مینگرم ای تومعنی ناب نجابت مرا با لباس عشق در خاک گذارید تا بفهمد تا آخرین لحظه زندگی رنگ عشق او به تن داشتم. من عاشقم / سکوتِ من هیچگاه نشانه ی رضایتم نبود ... آرام آرام، صدای زیبای آبشار نقره ای را با همین گوشهای تیزم می شنوم0 گویی که قطره قطره اش برایم حکم یک دریا دارند،صدایشان کردم آمدند وبرایم یک جام از آب گوارا آوردند،گفتم:مگر خودتان تشنه نیستید گفتند ما سیرابیم،اما تو هنوز رودخانه دلت کویر است،لیوان را گرفتم،نوشیدم آن را،گوارا بود وبه دلم نشست ودر همان لحظه دیدم صدایی دگر نمی شنوم،هر چه نگاه کردم آن همان قطرات آب را ندیدم، گفتم خدایا جرا اینگونه مرا تنها گذاردند0 چرا اینگونه سیراب شدم،اما مرا خواب کردند ورفتند،صدایی شنیدم0 به سویش دویدم ورسیدم،آریٍ،آری،این همان آبشار است ورفتم یک لیوان را در کنار سنگ ریزه های آبشار دیدم،دویدم،دویدم،آنقدر که دوباره تشنه شدم اما دیدم نوری کنارم ایستاده ،گفتم که هستی!: زندگی، بازی ست
نظرات شما عزیزان:
موهایم را به میل تو و قطعا به خواست خودم بلند نگه داشته ام
گفته بودم اگر نیایی
کوتاه میکنم
تو نیستی
و لحظه ی کوتاه کردن موهایم
بی رحمانه نزدیک میشود
نفس پاک صداقت
ای که موج نفست میبردم تا بودن
ای سکوتت دل من را نجوا
چقدر پاکی تو وچه خاموش و روان
نقطه ی آغازی تو برای بودن و ماندن
تو زبان همه ی چلچله ها را حفظی
تو فقط میدانی معنی دریا چیست
توفقط میفهمی راز پنهان دلم را که به بلبل گفتم
من به او نسپردم که به وقت خواندن
پیش گلبرگ شقایق ننشیند
وبدینگونه تو راز دل من را خواندی!تو که آیینه ی آبی وجودم هستی
تو که تفسیر کلامم,تو که مقصوددعایم هستی
وتو که سنگ صبور دل آشفته و شیدای منی
ای که امواج پریشان به تو تعظیم کنند
لهجه ی نیلوفری تو مال من و دل آبی و ساده ام از آن تو باد
سخنی میگویم,بازبانی خاموش و نگاهی خیره
ای که در ظلمت شبهای دلم مهمانی
وچه بزمی برپاست در دل کوچک من!بزم شادی و شعف
بزم نیلوفری پیچک سبز فردا
وچه زیبا و دل انگیز شبی ! ای دلم را مهمان
ای تو مقصود نفسهای اهورایی صبح
ای تو مقصود غزلهای بلند دل من
با خودت زمزمه کن
بهترین مثنوی عشق دو دلداده ی شب
وبه گوش دل بی تاب زمان هجی کن
این که می مانی و با من به زبان میگویی
که من و تو بودیم
که من و تو هستیم
وبه پایان جهان میگوئیم
معنی بودن و ماندن مائیم
چشمان مرا باز گذاریدتا در یابدچشم در راه نگاه زیبای او بود تا لحظه مرگ.
دستان مرا باز گذارید تا ببیند تا آخرین نفس تشنه آغوش گرم او بودم.
عاشق صدای شرشر باران /
عاشق پنجره خیس باران خورده/
عاشق کوچه های نمناک انتظار/
من عاشقم/عاشق شبهای پرستاره و مهتابی/
عاشق پاکی و معصومیت/عاشق سبزی بهار و عاشق تمام شقایقهای عاشق دنیا
من اگر راضی باشم با شادی میخندم !
سکوت نمی کنم
آرام تر از تمام آرامه های کودکیم آمدی
و آرامشم را خط خطی کردی
و بعد
آرام رفتی
وهیچ نفهمیدی
درتمام این لحظه های آرام چه اضطرابی درمن موج می زد!
کاش یک لحظه،
جرات خواندن ناآرامی چشم هایم را
داشتی!
کاش یک لحظه
جرات بر هم زدن آرامشت را
داشتم!
گفت:همان کسی که در انتظارش کنار جاده سرنوشت نشسته ای،گفتم من لیاقت ندارم،چرا سراغم آمدی،گفت:پاک است دلت،اینگونه مگذار آلوده شوند،گفتم:چگونه،گفت مرا طلب کن،صدایم زن،گفت نمی رسد صدایم به گوشت،گفت رسیده،اما نه با آن لحنی که باید مرا طلب کنی،گفتم عشقم را چه کنم،گفت:عاشق باش،اما آنگونه که خودت می گویی بر سر جاده انتظار منتظرش باش0 این را گفت:واز جلوی چشمان سیاهم محو شد0
بازی،
هم-پیالهی شادی ست
شادی ِ بازی که خاموش شد
تصویر ترا آینه پس نمیدهد.
گاهی اندکی ابهام
در خاطرهای که پیوندِ چندانی با تو ندارد
ساعت را نامناسب میکند
و در حوصلهی خانه
چمدانی میماند
که هیچ هتلی را نمیشناسد.
پس که میزنی پرده را
در هوای هوا،
پیراهنی در آینه میبینی
که هیچ تنی را نمیشناسد.
دستت را در خوابِ من فرو کن !
بازی قرار است این بار
با دستِ تو آغاز شود
دستی که در آینه پیداست
و آینه پیدا نیست.
توي اين لينکها ثبت نام کن
روزي 500الي1000 تومن درآمد بدون دردسر کسب کن
http://buxha.com/?r=691795264
http://farazbux.com/?r=490804696
http://www.yekbux.com/?r=941468337
http://www.buxfa.com/index.php?ref=jalalghaffari
http://20bux.net/?r=554727844
http://www.parsianbux.com/?r=729972166
http://www.takbux.ir/?r=198557865
http://www.sbux.ir/?r=994432238
http://www.teobux.com/register.php?ref=jalalghaffari
http://ebux.ir/?r=725005006
http://edibux.com/?r=780676995
http://poolbux.com/?r=537705130
http://tbux.ir/?r=289425244
http://www.starbux.ir/?r=878013269
به جان خودم ضرر نميکني روزي 20 دقيقه وقت بذار هزينه اينترنتت رو در بيار
بيشتر خواستي يه سر به من بزن
تشکر
+نوشته
شده در شنبه 21 آبان 1390برچسب:,;ساعت9:11;توسط علیf; |
|